"توضیحات: ژیزل بلانکو، دختر لاتینی، مدتی با تایلر نیکسون دوست بوده است و اگرچه او حال و هوای گرمی با او داشت، اما در تمام مدتی که آنها با یکدیگر آشنا شدند، او یک دوست دختر داشت. وقتی تایلر با گیزل تماس می گیرد و به او می گوید که تازه فهمیده است دخترش خیانت کرده است و می خواهد با یکی از دوستانش تاب بخورد، گیزل شانس او را می بیند که در نهایت حرکتی انجام دهد. او داشت لباس می پوشید شهوتناک چت روم و منتظر آمدن تایلر بود. آنها با هم روی مبل می نشینند در حالی که ژیزل به حرف های تایلر گوش می دهد. او دست او را در چیزی می گیرد که می تواند به عنوان یک حرکت دوستانه یا یک حرکت معنادار تر تعبیر شود، اما تایلر این اشاره را نمی فهمد. وقتی دوست دختر خیانتکار تایلر سعی میکند با او تماس بگیرد، ژیزل در نهایت صبرش تمام میشود. او تلفن را از او می گیرد و یک بوسه بزرگ و جذاب روی لب هایش می نشاند. تایلر در نهایت با توجه به وضعیت بد دوست دخترش، با چنین هوسی که خود را به سوی او پرتاب میکند، نه گفتن به چیزی که پیشنهاد میشود را احمقانه میبیند. او هست؛"