توضیحات: جیمک از زمان جداییشان، تمام افراد سابق خود را جمع کرده است و کاملاً آماده است تا آن بخش از زندگی خود را رها کند. اما دخترش بریت به جای آن ظاهر می شود. هنگامی که سینه های بزرگ او را دید که در حال تاب خوردن و پریدن در یک تاپ آبی تنگ بود، متوجه شد که شاید بالاخره باید به خانواده اش نزدیک طریقه سکس چت کردن می شد. مخصوصاً وقتی برت شروع میکند به گفتن اینکه چگونه آرزو میکنی او هنوز در اطراف باشد... چقدر باید صبر کنی تا قبل از اینکه به همسر سابقت لعنتی بزنی؟ ما می توانیم آن را محرمانه کنیم.