توضیحات: میا یک دختر اغواگر اروپایی، جوان، قدبلند، بلوند، با بدنی دودی داغ، با یک دامن جین تنگ که نیمی از باسن زیبایش آویزان است. وقتی گل میخ برای کمک به داخل خانه می آید، آپارتمانش را رنگ می کند، اما با توجه به الاغ زیبایش، تنها کاری که می تواند انجام دهد این است که او را نوازش کند و ببوسد. اگر بیشتر بخواهد، روی صندلی می نشیند در حالی که کاسه شیرین عسل را سخاوتمندانه می لیسد و ناله بلندی از وجد می آورد. با شعله ور شدن شهوتش، او به طور نفسانی از مکیدن آلت تناسلی چت س ک س اسبش با شادی فاحشه و اپیکوری لذت می برد، در حالی که صورتش را نوازش می کند، با فشار روی سرش فرود می آید و توپ میل فولادی اش را به اعماق گلویش فشار می دهد. او که از الاغ الهی او غرق شده بود، به طرز وحشیانه ای نیش مبهوت او را در حالی که سگ ناله می کرد و از خوشحالی تشریفاتی زوزه می کشید، به او کوبید. سوار شدن بر اسبابکشی بلندش به دختر گاوچرانی، تماشای باسنهای تیز، گرد و بهشتی او که به شدت خمیده شده است، منظرهای شگفتانگیز است که او از خوشحالی فاحشه ناله میکند و جیغ میزند. او همه چیز را می خواست، دکتر باربری هیپ.