"توضیحات: ریچل کاوالی مشکل دار به طور خودجوش جوانترین دوستش گبی کارتر را احضار می کند و اصرار می کند که هر چه سریعتر بیاید. راشل میخواهد با گیب صحبت کند و ترجیح میدهد تلفنی صحبت نکند. گیب با احساس لحن جدی ریچل موافقت کرد و راهش را در پیش گرفت. وقتی گیب رسید، ریچل نشست و خبر را برای او نوشت: او فکر می کند که او و گیب باید راه خود را بروند. گاب تعجب کرد. کاری بود که کردی؟ ریچل به او اطمینان می دهد که اینطور نبوده و توضیح می دهد که از اختلاف سنی بین آنها و اینکه چگونه ممکن است در راه گیب که واقعاً در جوانی خود زندگی می کند قرار بگیرد عصبی است. او نمیخواهد گیب را از هیچ چیز باز دارد، چه این که با دوستانش به باشگاه برود یا با یک هم سن و سال خود رابطه سنتی داشته باشد. گیب با دلسوزی گوش می دهد اما کوس چت آنطور که راشل انتظار دارد واکنش نشان نمی دهد. گیب به کارهایی که «دختران همسن او» قرار بود انجام دهند یا با چه کسی قرار میشد، اهمیتی نمیداد. تا آنجا که هست؛"