توضیحات: امیلی با لباس قرمز تنگش در حالی که زیر نورهای شهر سرگردان است با احساسات شما بازی می کند. او به دوست پسرش زنگ زد، زیرا می دانست که هر کاری که امشب قرار است انجام دهد، او خواهد دید. او به شدت با او معاشقه می کند و هر خیالی شهوانی چت را برای او تعریف می کند. در طول سفر زندگی او به هر دوی آنها بپیوندید.