توضیحات: کارلی به جای رفتن به سینما با دوستانش در خانه ماند. او به زودی از این تصمیم خود پشیمان شد وقتی فهمید که علاقه برنامه سکس چت دیرینه اش به سینما هم رفته است. پارکر، نامادری کارلی، به مکالمه دخترخواندهاش گوش داد و با توضیح اینکه فرصتهای دیگری برای ملاقات با معشوقش وجود خواهد داشت به او دلداری داد. پارکر همچنین از دخترخوانده خود دعوت کرد تا با او و دوستانش نظر بدهد. کارلی می خواست بداند آنها چه برنامه ای داشتند و پارکر از او خواست چشمانش را ببندد. کمی بعد، کارلی متوجه شد که با نامادری اش در حال رابطه جنسی است. زبان بیدمشکی تنگ نوجوان او را فاک کرد و انگشت گرفت.