توضیحات: در حال رانندگی بودم که یک مرد کوتاه قد خالکوبی سوار ماشینم شد. او از من خواست که او را به ایزنگارد نبرم، بلکه به مرکز شهر ببرم تا بتواند انگشتر واقعی را بخرد تا به شریک ازدواجش نشان دهد. این را دریافت کنید - نام او بیلبو شاگینز بود. به او گفتم که از طرفداران پر و پا قرص فیلم هستم و به او پیشنهاد ماجراجویی را دادم. از آنجایی که او در شرف ازدواج بود، به یک مهمانی مجردی نیاز داشت، و چه راهی بهتر از داشتن رابطه جنسی با یک بیدمشک برای جشن گرفتن؟ من احساس شاخ شدن داشتم و او مردد بود، اما من سینه هایم را بیرون آوردم و هیجان زده لینک گروه سکس چت تلگرام شدم. ایستادیم و روی صندلی عقب نشستیم. بیلبو را بوسید، سپس شلوارش را باز کرد تا آلت تناسلیاش را بمکد. از بالای سرش بالا رفتم و آلت تناسلی اش را به واژنم بردم، سپس او را روی صندلی عقب سوار کردم. الاغم را به سمت او پرت کردم در حالی که او به سمتم پرت می شد، سپس دستی به صورتم زدم.