توضیحات: الکس می مشکلاتی برای دوست شهوتناک چت روم پسر داشت و کمی ناامید به نظر می رسید. روزها سرگردان می شد و مدام آه می کشید یا در اتاقش حبس می شد. تا اینکه یک روز لکسی کوگار سیر شده بود. او از دیدن دخترش در چنین حالتی خسته شده بود. او هرگز او را اینطور ندیده بود و حاضر بود کاری در مورد آن انجام دهد. Lexi آماده بود تا الکس را با دنیای شگفت انگیز بیدمشکی آشنا کند!