توضیحات: هردا، زیبا، انعطاف پذیر، جوان، لاغر اندام، سینه کوچک، سنبل بلوند، با ناخن چاق گرفته شده، روی نیمکت نشسته و مشغول خواندن کتاب است. به محض برگشتن به خانه اش، لباس های یکدیگر را دریدند، با شور و حرارت یکدیگر را بوسیدند، و همدیگر را نوازش کردند، تا اینکه او برهنه بود، روی صندلی، در حالی که او ماهرانه زبان ها و انگشتانش را لیس می زد، گلویش را می گرفت و ناله شادی او را برانگیخت. . در حالی که شور و شوقش در آتش بود، با حرص، چوب گوشتی بزرگ، با گرسنگی بد، شور و شوق لذیذ می مکید. سپس او با جدیت، ابزار غولپیکر خود را، در تبشیر، در او شخم میزند، در حالی که او با شهوت به درون لانههای عسلیاش میرود تا با چت کونی فشارهای نیرومند، نالهها و فریادهای او، در لذتی شهوانی روبرو شود. وقتی روی زمین می لغزد، با وسایل بلندش وحشیانه سوار یک دختر گاوچران می شود، مثل یک زن تسخیر شده، تنگ، محکم و الاغ کوچک که خودسرانه او را نوازش می کند، و او ناله می کند و از وجد می گریست و به سمت لذت آوالون می پرد. . به حفاری وحشیانه ادامه می دهد.