توضیحات: اشلی لین معلمی است که نه یک، بلکه دو نفر از همکلاسی های خود را در کلاس بوسیده است. هم برای دیمون دایس و چتسکس هم برای کدی استیل هیجان انگیز است، اما او در موقعیتی نبود که بتواند کاری در این مورد انجام دهد. حالا بالاخره شانسی دارد. من از دیمون و کودی میخواهم که برای جمعبندی سال تحصیلی جلسه بگذارند. وقتی هر دو میرسند، اشلی متوجه میشود که ملاقات آنطور که انتظار داشتند نبود، یخ را با مقداری قهوه میشکند و سپس توضیح میدهد که چقدر هر دو را دوست دارد. او این فانتزی را دارد که مجبور نیست انتخاب کند. او می تواند هر دو را همزمان داشته باشد. همانطور که او در مورد خواسته های پنهانی خود به پسرها می گوید، اشلی کالایی را که آنها کاملاً می توانستند داشته باشند را نشان می دهد. دیمون بلافاصله سوار کشتی می شود، اما کودی کمی متقاعد می شود. اشلی بلند می شود و بین پسرها می نشیند و لباس هایشان را در می آورد. وقتی سفتی آنها فوران می کند، آنها را هم زیبا و هم سخت می یابید. برخورد همزمان دیمون و کودی تنها آغاز تخیل اشلی است. او همه چیز را می خواهد، و به نظر می رسد که هر دو مرد.